قاسم موحدیان چندی پیش در گروه بحث الکترونیکی کتابداری دانشگاه فردوسی مشهد نوشت:
مسابقه ثانیهها هر شب بعد از افطار از شبکه دو سیما پخش میشود. من خودم این برنامه را با توجه به تلاقی وقت آن با افطار و روشن بودن تلویزیون میبینم. گاهی وقتها مجری یک سوالاتی از شرکتکنندگان میپرسد؛ سوالاتی که ما فکر میکنیم جواب آن را هر ایرانی باید بداند. تازه شرکتکنندگان برنامه تلویزیونی که لابد قبلاً یک نگاهی به کتب اطلاعات عمومی انداختهاند و آمادگی لازم برای شرکت در این برنامه را داشتهاند و انتظار میرود اطلاعات عمومیشان از متوسط جامعه بالاتر باشد، ولی برخی جوابهایی میدهند که تعجببرانگیز و تأسفبار است و نشان میده که اون فرد هیچی از اون موضوع نمیدونه و این را از کلمات و اصطلاحاتی که در گفتار استفاده میشه، میشود برداشت کرد، چون تفاوت هست بین فردی که مطالعه زمینهای داره و جواب یک سوال خاص را نمیداند با فردی که کاملاً بیگانه هست با اون زمینه موضوعی.
پایگاه عصرایران به این موضوع پرداخته و فایل صوتی این مسابقه هم در شبکههای اجتماعی دست بدست میشود و اغلب مقصران این بیسوادی را صدا و سیما و... معرفی میکنند. من ناخودآگاه یاد کتابخانه و نقش کتابداران افتادم؛ اینکه ما هم در این قصه تلخ سهمی داریم، بهویژه کتابخانههای عمومی و تلختر از همه این است که در سیبل انتقادات هم نیستیم؛ یعنی مردم حتی نمیدانند که یکی از کارکردهای کتابخانههای عمومی، ارتقای آگاهی عمومی هست و در این انتقادات حتی به فکر کتابخانه هم نمیافتند و توجه عمومی و ذهنیت عامه بیشتر متوجه صدا و سیما، آموزش و پرورش و سایر ارگانهاست و این، زنگ خطری است برای کتابخانهها؛ چرا که مردم حتی از کارکرد آن نامطلع هستند و در آگاهیبخشی عمومی و ارتقای سواد عمومی نقشی برای کتابخانه قایل نیستند.
راستی به این موحدیان هم بگو همه مثل تو نیستن که سرشون به فلسفه گرمه ...یادمه تو همون دوران دانشجویی از رشته همش می نالید و چون حالا واسه خودش.............شده طرفدار رشته و مطلب می ذاره . اون وقت مایی که با عشق اومدیم این رشته و توش استخون ترکوندیم شدیم این ...میبینی که باز همون طناب و طناب بازی مطرح میشه البت این بار طنابی که بالا بکشوندت...
ببین من خودم کتابدار یه کتابخونه عمومی ام.تو 3 سال اول کاری ام کلی کار کردم و حتی تونستم اعضامو 2 برابر کنم چه فایده ؟که مقطعی بود.کتابها جذاب نبودن و محیط کتابخونه هم سرد و نمور و کهنه است و اخر شهر .هیچ جذابیتی نداره و هم اینکه کارهای من به اسم این و اون تموم شد بی انگیزه شدم بدجور هم ...پس جز طناب اندازی راهی نمونده.
نه.حرفتون رو قبول ندارم.کتابدار ارائه خدمات برای کسی داره که نیاز اطلاعاتی در وجودش حس میکنه.نه کسی که علاقه ای به کتابخونه نداره...انتظار داری بریم طناب بندازیم شکارش کنیم.
شاید راه های بهتر و کم خطرتری از طناب انداختن باشه
خب این تلاش همکاران ما رو در کتابخانه ها میطلبه.تلاش برای معرفی جایگاه کتابداری در بین آحاد جامعه و نهادی کردن مطالعه در بین اقشار مختلف.متاسفانه اکثرا به دنبال منافع مالی حاصل ازین امر هستن و حتی انگیزه مادی هم،محرکی برای ایفای صحیح نقش شون نمیشه.
حق با شماست