بسیاری از آثار درباره نوشتن به بحث درباره:
چرا باید خواند؟
چه باید خواند؟
چرا نمیخوانند؟
میپردازند.
در این سخن به چرا باید خواند بیش از موارد دیگر توجه شده است، گرچه در لابلای پیامهایی که در متن آمده است، رگههایی از دو مورد دیگر را میتوان ردیابی کرد.
آمارها و شواهد گواهی میدهند که کشورهایی که بیشترین تعداد کتاب و سایر منابع اطلاعاتی را تولید میکنند و بیشترین کمیت و کیفیت مطالعه به آنها اختصاص دارد، همانهایی هستند که از بهترین سطح رفاه نیز برخوردارند.
برای تعیین سطح رفاه شاخصهای اقتصاد، کارآفرینی، فضای کسب و کار، حکومت و حکمرانی، آموزش، بهداشت، امنیت و ایمنی، آزادی فردی و سرمایه اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد.
30 کشور برتر به لحاظ سطح رفاه از بین ۱۴۲ کشور در فهرست لگاتوم به ترتیب رتبه عبارتند از:
۱ نروژ، ۲ سوئیس، ۳ دانمارک، ۴ نیوزیلند، ۵ سوئد، ۶ کانادا، ۷ استرالیا، ۸ هلند، ۹ فنلاند، ۱۰ ایرلند، ۱۱ ایالات متحده آمریکا، ۱۲ ایسلند،۱۳ لوکزامبورگ، ۱۴ آلمان، ۱۵ بریتانیا، ۱۶ اتریش، ۱۷ سنگاپور، ۱۸ بلژیک، ۱۹ ژاپن، ۲۰ هنگکنگ، ۲۱ تایوان، ۲۲ فرانسه، ۲۳ مالت، ۲۴ اسپانیا، ۲۵ اسلوونی، ۲۶ جمهوری چک، ۲۷ پرتقال، ۲۸ کره جنوبی، ۲۹ لهستان، ۳۰ امارات متحده عربی.
۳۰ کشور آخر از ۱۴۲ کشور به لحاظ سطح رفاه عبارتند:
۱۱۳ زامبیا، ۱۱۴ نیجر، ۱۱۵ اوگاندا، ۱۱۶ کامرون، ۱۱۷ تانزانیا، ۱۱۸ ساحل عاج، ۱۱۹ موزامبیک، ۱۲۰ جیبوتی، ۱۲۱ موریتانی، ۱۲۲ مالاوی، ۱۲۳ عراق، ۱۲۴ سیرالئون، ۱۲۵ نیجریه، ۱۲۶ اتیوپی، ۱۲۷. جمهوری کنگو (کنگو برازویل)، ۱۲۸ زیمبابوه، ۱۲۹. توگو، ۱۳۰ پاکستان، ۱۳۱ گینه، ۱۳۲ لیبریا، ۱۳۳ آنگولا، ۱۳۴ سودان، ۱۳۵ یمن، ۱۳۶ سوریه، ۱۳۷ جمهوری دموکراتیک کنگو، ۱۳۸ بوروندی، ۱۳۹ چاد، ۱۴۰ هائیتی، ۱۴۱ افغانستان، ۱۴۲ جمهوری آفریقای مرکزی.
این موسسه هشت زیر شاخص رفاه ایران و جایگاه آنها را میان ۱۴۲ کشور اینگونه تعیین کرده است.
اقتصاد رتبه ۱۰۵، کارآفرینی رتبه ۹۲، حکومت و حکمرانی ۱۲۲، آموزش ۶۵، بهداشت ۶۷، امنیت و ایمنی رتبه ۱۲۰، آزادیهای فردی رتبه ۱۳۱، و سرمایه اجتماعی رتبه ۱۱۵
تولیدات فرهنگی و علمی
بنا به آمار یونسکو، تنها 4 درصد از کل پژوهشهای علمی جهان در کشورهای در حال توسعه انجام میشود (مضطرزاده، 1380). به طوری که از نظر تولید علم کشورهای خاورمیانه از مجموع 100 درصد، 6/0 درصد را به خود اختصاص دادهاند که با ملاحظه این عدد سهم کشور ما بسیار ناچیز و در میزان نزدیک به صفر است. میانگین نسبت محققین در یک میلیون نفر برای کشورهای آسیایی 401 نفر، آمریکای لاتین 364 نفر، کشورهای عربی 363 نفر و آفریقا 117 نفر است. در حالی که این میانگین برای کشورهای اروپایی 2206 نفر و آمریکا 3798 و در مورد ژاپن گفته میشود بیش از 4000 نفر است.
این مقایسهها بیانگر نوعی رابطه مثبت بین سطح رفاه و تولید، نشر و استفاده از دانش است. هرگاه این ارتباط را در سطح کلان بپذیریم، پذیرش آن در سطح خرد نیز ضروری است. در سطح کلان به آمار میزان مطالعه در سطح کشور توجه میشود و در سطح خرد به مباحث مربوط به خواندن و نخواندن افراد. در عین حال توجه به دو مولفه برای خواندن یا نخواندن ضروری است:
1. رفتارهای فردی افراد (سطح خرد) نمیتواند خارج از سپهر مولفههای اجتماعی (سطح کلان) توجیه یا تفسیر شود.
2. مولفههای اجتماعی تعیینکننده یا جهتدهنده رفتارهای فردی از جمله خواندن یا نخواندن است.
در این راستا میتوان پرسید بخوانیم که چه بشود؟ و اگر نخوانیم چه میشود؟ هم در نوشتههای فارسی و هم در ذهن شما پاسخهای زیادی برای این پرسش وجود دارد. آشکار است که این پاسخها با شرایط اجتماعی که در آن زندگی میکنیم، هماهنگ است. و نیز آشکار است که بیشترین بحثهای مطرح در ایران، حول گرد محور نگرانی از نخواندن است.
در این سخن برآن نیستم که هرآنچه را که درباره خواندن یا نخواندن در ایران گفته شده و میشود، برایتان نقل کنم. بلکه برآنم تا با اتکای کامل به یک نوشته درباره خواندن و نخواندن در مهمترین کشور تولیدکننده و مصرفکننده اطلاعات که از بهترین سطح رفاه نیز برخوردار است، نشان دهم که چرا مطالعه عنوان قویترین انگیزه اجتماعی در امریکا شناخته میشود. هدف از تشریح آنچه که در یک اجتماعی دیگر بهعنوان یک واقعیت اجتماعی تلقی میشود، برانگیختن کنکاش ذهنی برای یافتن انگیزههای خواندن و نخواندن در ایران است. با این نیت، محتوای مقاله نوشته شده با عنوان مطالعه قویترین عامل اجتماعی در امریکا و دلایل آن، در ادامه تشریح میشود.
تاکید میکنم که در این نوشته تعداد بسیار زیادی نظریه یا حداقل ادعا درباره فواید خواندن و زیانهای نخواندن در آن دیار، وجود دارد. ممکن است همه یا قسمتی از این نظریات یا ادعاها را فرهنگ بسته تلقی کنیم و اعلام کنیم که در فرهنگ دیگری مانند ایران ممکن است درست نباشد در چنین صورتی حداقل باید با تحقیقات تجربی عدم تناسب آنها را برای جامعه ایران بیازمائیم و انگیزههای اجتماعی خواندن و نخواندن خاص جامعه خود را پیشنهاد کنیم. آنچه که در پی میآید از آن مقاله و آن نوشته است.
مطالعه قویترین عامل اجتماعی در امریکا و دلائل آن
نوشته Jim Trelease
هسسته مرکزی آموزش را خواندن تشکیل میدهد. سرچشمه دانش در هر موضوعی از جریان مطالعه در دبستان شروع میشود. انسان باید در درک آن گروه از مسائل جهان که با ریاضیات در ارتباط است، توانا باشد. انسان اگر نتواند بخشهای مربوط به علم و مطالعات اجتماعی را مطالعه کند، نمیتواند به پرسشهای آمده در انتهای بخش کتاب درسی پاسخ دهد. نامشابه با یک نمایش تلویزیونی، دستورالعملهای رایانهای نه تنها باید مشاهده، بلکه باید خوانده شوند تا فهمیده شوند.
مطالعه طنابی است که همه قایقهای دبستان را به دنبال خود میکشد. میتوان ادعا کرد که مطالعه تنها مهمترین عامل اجتماعی در زندگی امروز آمریکاست. در اینجا فرمولی برای پشتیبانی از این ادعا ارائه میشود. فرمول ساده به نظر میرسد، اما برای همه موارد آن میتوان شواهد تجربی یا آماری ارائه داد. گرچه این فرمول همگانی یا جهانی نیست، اما در بیشتر موارد صادق است. ادعای کلی این است که هیچ چیز بر جامعه ما (امریکا) همانند خواندن (یا نخواندن) تاثیرگذار نیست.
فرمول الف
1. هرچه بیشتر بخوانی؛ بیشتر میدانی
2. هرچه بیشتر بدانی، باهوشتر (عاقلتر) رشد میکنی
3. هرچه باهوشتر (عاقلتر) رشد کنی، مدت بیشتری در موسسات آموزشی به تحصیل میپردازی
4. هرچه بیشتر در موسسات آموزشی بمانی، مدارک بیشتری کسب میکنی
5. هرچه مدارک بیشتری کسب کنی، فرزندان شما سرانجام هنگامی که در مدرسه باشند، نمرات بالاتری میگیرند.
6. هرچه مدارک بیشتری بگیری، طولانیتر عمر میکنی.
فرمول ب
1. هرچه کمتر بخوانی، کمتر میدانی
2. هرچه کمتر بدانی، با احتمال بیشتری ترک تحصیل میکنی
3. هرچه زودتر ترک تحصیل کنی، زودتر و طولانیتر فقیر خواهی بود
4. هرچه زودتر ترک تحصیل کنی، به احتمال زندان شدن خود میافزایی.
بنیانهای این دو فرمول، کاملاً مستحکم است. فقر و بیسوادی با هم در ارتباط هستند. این دو والدین درماندگی و زندان شدن هستند. تا 82 درصد از کسانی که در زندان هستند، ترک تحصیل کردگان از مدرسه هستند. 60 درصد از زندانیان، بیسواد یا کمسوادند.
ارتباط بین خواندن و نرخ ترک تحصیل ساده است، اگر نتوانی آنقدر خوب بخوانی که کارت (تکلیفت) را انجام دهی، اثر آن بر روی برگه گزارش تحصیلی و یا موارد دیگر ثبت میشود. روزهای پیاپی دانشجویی با دلسردی و شکست در هر درس روبرو میشوی و پی در پی احساس بیآبرویی میکنی.
ارتباط قوی بین خواندن و فارعالتحصیل شدن وجود دارد و ارتباط قوی بین نخواندن و زندانی شدن وجود دارد (کمتر بدانی، بیشتر فکر میکنی اگر خلاف کنی، دستگیر نمیشوی). اگر نمرات یا توانایی خواندنت را تغییر دهی، جمعیت زندانیشدگان را تغییر میدهی که این مورد جو اجتماعی آمریکا را بهگونهای قابل توجه تغییر میدهد.
چرا اگر بیشتر تحصیل کنی، بیشتر زنده میمانی؟ ممکن است، نتوانیم بیان کنیم که این رابطه تا 100 درصد امکان وقوع دارد، اما در بیشتر موارد درست از آب درمیآیِد. عقل سلیم نشان داده است که هرچه تعلیمیافتهتر باشی، بیشتر مستعد زندگی در شرایطی هستی که بیماریها، میکروبها، آتشسوزیها یا شلیک گلوله شما و خانوادهتان را تهدید نکند. هرچه تعلیمیافتهتر باشی، کمتر مستعد درگیرشدن با رفتارهای خطرناک مانند مصرف مواد مخدر، یا اشتغال در شغلهای خطرناک هستی.
هرچه تعلیمیافتهتر باشی، بیمه سلامتی شما سودآورتر است. مثلاً زودتر به مراقبتهای پزشکی روی میآورید. هنگامی که در مراحل بهبودی بعد از جراحی هستی، تعلیمیافتگی، کلید زنده بودن شماست، زیرا نه تنها خود بهتر میدانی که چه چیزی برای بازگشت به حالت سلامتی عادی برایت لازم است، بلکه همچنین در محیطی اقامت میکنی که تسهیلات پزشکی بهتر در دسترس است. با اشخاص تعلیمیافته بهتری سروکار داری که بر فرایند بازیابی سلامتی شما نظارت میکنند. جسم درمانی را مراعات میکنند و از اثرات منفی جانبی آن آگاهند.
رابطه سیگار با سطح تحصیلی
محدوده دبیرستان 30 %
دبیرستان 28%
مدرسه عالی 27%
دانشگاه و بیشتر 11%
سطح تحصیلی والدین بر موفقیت کودکان تاثیرگذار است. آنهایی که دانش بیشتری دارند، غالباً از عهده آزمون حروف و اعداد برمیآیند. با افزایش سطح تحصیلی والدین، مهارتهای پیش دبستانی کودکان افزایش مییابد.
سواد والدین درصد حروفی که کودک میشناسد
دبستان 7 %
دبیرستان 17%
مدرسه عالی 25%
دانشگاه 37%
سواد والدین درصد ارقام تا 20 که میشناسد
دبستان 36%
دبیرستان 48%
مدرسه عالی 60%
دانشگاه 73%
والدین باسوادتر بیشتر با کودکانشان صحبت میکنند، مواد نوشتاری بیشتری در محیط خانه وجود دارد (کارت کتابخانه، کتاب، مجله و روزنامه و راهنماهای تلفن و...)، کمتر برنامههای تلویزیونی تبلیغاتی میبینند، غالباً متنها را با صدای بلند برای کودکانشان میخوانند.
و اما مورد خواندن شما را باهوشتر (عاقلتر) میکند. اگر شما بتوانید با بیشتر از آنچه که در ذهن خود دارید، در آزمونی به گزینش بپردازید، امتیازی برایتان محسوب میشود؟ نظرتان درباره استفاده از سه ذهن دیگر که در هنگام آزمون همراه خود داشته باشید چیست؟ وقتی مطالعه میکنید، اطلاعات و تجربیان ذهن دیگران (نویسندگان) را به ذهن خود میافزائید و ذهن خود را عمیقتر و تواناتر برای درک جهان میسازید. مثلاً مطالعه خاطرات یک جراح به شما کمک میکند تا نه تنها ویژگیهای مغز خود را بهتر بفهمید، بلکه تفکر و رفتار جراح را درک کنید و حتی شیوهای را که در یک بیمارستان در این موارد بهکار گرفته میشود، بیاموزید.
هرچه شما تعلیمیافتهتر باشید، بیشتر از عادات خطرناک دوری میگزینید. بیشتر آموختگان غالباً بیشتر در فعالیتهای اجتماعی شرکت میکنند، غالباً بیشتر در انتخابات شرکت میکنند، حتی غالباً دفعات بیشتری برای یبمارانی که به خون نیاز دارند، خون هدیه میکنند. در نتیجه بیشتر یاریرسان تا خطرآفرین برای خود، خانواده و اجتماع خود هستید.
چون غالباً غیرممکن است که بدون تحصیلات طبقه اجتماعی خود را تغییر داد، میتوان استدلال کرد که امروز مطالعه رهائی بخشنده بزرگ برای ارتقاء به طبقه اجتماعی بالاتر است.
به روا بودن این ادعاها در ایران بیاندیشید
خواندن یا نخواندن، انتخاب با شماست...
شاد باشید
عالی